“من دوست دارم به تماشا. آن را به صحبت می کند بخش exhibitionist از طبیعت من. من احساس می کنم چشم یک غریبه در بدن من است و آن را به عنوان اگر دست خود را کورمال کورمال من. این باعث می شود من می خواهم او را نشان می دهد را–وایلدر, بهتر. وقتی که من تمیز اتاق هتل جانی, من می توانم چشم خود را بر من احساس, آوردن لباس به شیوه من. هنگامی که او به من گفت که او دوست داشت به تماشای, من می دانستم که من بازی من پیدا کرده بود. سپس دست خود را بیش از من بودند و من تمام کنترل از دست داده. من خیلی هیجان زده به او اجازه دهید بدن برهنه من است که من را پاره پاره لباس من خاموش می شد, خوراکی دکمه ها و ارسال آنها پراکندگی در همه جا. جنس داغ بود, اما بهترین قسمت این بود که او بیش از همه سیاه و سفید کفش تیز من آمد. من عاشق دیدن جسته جسته برق زدن تقدیر خود را بر روی چرم.”