[object Window]

پدر و مادر مولی جنگیده اند بدون توقف. او حتی شنیده ام آنها را در مورد گرفتن طلاق صحبت. به عنوان پدر مالی می رود به ترک او را متوقف می شود. او می گوید که او در حال رفتن به پیدا کردن کسی که او را به فاک خواهد از مادر او را نمی خواهد.

اگر او باقی می ماند, او را خواهد خورد. او توسط او شوکه شده, اما نه می تواند حرکت کند که او طول می کشد خاموش بالای او و پاک شلوار خود. چشمان درشت او نشان دهد که او هر چیزی را به صرفه جویی در ازدواج پدر و مادر او انجام دهد و او در زانو خود را بمکد می شود و پدران او را دیک. لبخند او نشان می دهد که او می داند که دقیقا همان چیزی او انجام. دهان او باعث می شود او تقدیر و او چلچله تقدیر خود را. بابا پیاده روی کردن و مالی فکر می کند او چگونه است چند روز بیشتر با پدر در خانه.