از ژنده پوش به سگ

یک مرد جوان با جاه طلبی های فوق العاده از یک سرزمین دور مرور برای عملکرد وارد. او همه چیز را پشت سر گذاشت: قدردانی خود, عزیزان خود, تمام چیزهایی که او تا به حال متعلق به. پس از چند روز با در جستجوی شغل صرف, در نهایت یک کسب و کار پیچیده او را به عنوان یک راننده لیموزین استخدام… و نکته بود که داستان زندگی او را پرماجرا شد: اشتیاق رئیس شاخی برای خود بزرگ خروس سیاه و سفید, playboys ثروتمند با گرسنگی برای مقعد و سگ ثروتمند لذت بردن از زندگی با مجالس جنسی. این همه در مورد جنس و درآمد بود اما پرس و جو است: چگونه او را در میان همه این افراد جنس محور موفق امروز?