صوفی روح یک هنرمند واقعی را دارد و هیچ چیز این نوجوان زیبا مثل عشق ورزیدن حسی را با یک دلسوز جوان جوان خوش ذوق و بیدار نمی کند. یکی از ارگاسمها پس از دیگری او را به یک نتیجه جنسی فریبنده ذهن می کشاند زیرا خروس بزرگی را در دهان می گیرد, بیدمشک و الاغ در حال حاضر شاهکار بعدی خود را تصور می کند. ناله های لذت او و اتاق را پر می کند کثیف سوراخ های دوست داشتنی او را لمس می کند وتر ایده آل این سمفونی عشق جادویی.