هنگامی که این مرد به خانه و کمی بعد از حد معمول پس از یک سخنرانی اضافی آمد و دوست دختر نوجوان مورد علاقه خود را با داشتن یک بی انتها ناهار در بر داشت او می دانست که او را به چیزی بود. او به وضوح گرسنه برای دمار از روزگارمان درآورد بود و او یک دسر چربی بزرگ در شلوار خود او می خواست به طعم تا او داد او را از تپش بزرگ شکوه آن همه خاموش با پایان خامه خوشمزه با او هیچ تردیدی بلعیده.