فضول غنیمت کف زدن بین نژادی

پاریس دانست همسایه اش یک چیز برای لب به لب حباب او…بنابراین، هنگامی که او به خانه پس از یک روز طولانی کار آمد, او به زحمت نیست به بستن پرده قبل از او آغاز شده آوردن لباس به شیوه. او امیدوار است که او به خانه می شود, انتظار برای تماشای او را لباس خود را خاموش. او به آرامی ساده, در نظر گرفتن زمان او لخت. سپس او نگاه کرد و دیدم او را در پنجره خود ایستاده بود…نوازش سخت دیک خود را از طریق شلوار خود. او motioned برای او به بیش از آمده برای یک تماس غنیمت. وقتی که او آمد, او گفت که او می خواست به او طعم. او شلوار خود را خاموش کشیده و هنگامی که بزرگ دیک خود را در چهره او فنر, او لب او نرم و پیچیده در اطراف آن. “من قصد دارم به شما احساس خوبی,” او گفت. سپس او مکیده خوب خروس خود و آهسته. “من می خواهم شما را به پر بیدمشک من تا با تقدیر خود را گرم,” او گفت. سپس او در خروس چربی خود نشسته, سنگزنی گربه را بر او به عنوان او را سوار. او می دانست که او مشغول تماشا بود او را برای هفته ها و او منتظر بودند برای این لحظه به برای مدت طولانی اتفاق می افتد. او حتی نام خود را می دانم. اما او را از اجازه دادن به او را در هر موقعیت دمار از روزگارمان درآورد از را doggie به دختر گاوچران متوقف نمی. “فشار الاغ من و با سرعت حرکت کردن آن!” او فریاد زد, پرتاب الاغ او را در برابر او, و آن را به پاپ و اهسته تکان دادن در حالی که او از پشت زد. “من می خواهم هر قطره از تقدیر خود را در داخل این بیدمشک چربی. شما برای من تقدیر. من را پر کنید تا!” او فریاد زد و سپس او بار خود را در درون او منفجر. هنگامی که او کشیده دیک خود را و او احساس کس او را پر از بذر خود را, او احساس رضایت.

شما همچنین ممکن است مانند
برای باز کردن پاپ آپ اینجا را کلیک کنید